فراموشی تدریجی یک روستا/فاطمه عبدلی
فاطمه عبدلی | دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ب.ظ
وانشان روستایی کهن سال با چهرهای گلگون شده از جور روزگار، از وقتی بچهها بزرگ شدند دیگر هیاهویی در کوچه پس کوچههای آن شنیده نمیشود و اگر همین روال ادامه یابد دیری نخواهد پایید که به ورطه فراموشی سپرده خواهد شد.
فراموشی تدریجی یک روستا
وانشان
روستایی کهن سال با چهرهای گلگون شده از جور روزگار، از وقتی بچهها بزرگ
شدند دیگر هیاهویی در کوچه پس کوچههای آن شنیده نمیشود و اگر همین روال
ادامه یابد دیری نخواهد پایید که به ورطه فراموشی سپرده خواهد شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در گلپایگان، وانشان از آن دسته روستاهایی است که اگرچه نام "روستا" را با خود به یدک میکشد، اما وقتی پا به درون آن میگذاریم، میبینیم خود به تنهایی یک دنیا است.
اگر خواهان زیارت باشیم و یا عاشق طبیعت و یا اینکه بخواهیم در تاریخ سیر کنیم با ورود به این روستا خواهیم دید که به چه زیبایی تمام اینها را در دل خود جای داده است.
کوچه باغهای زیبا و دل فریب آن خواسته یا ناخواسته دل هر رهگذری را میرباید و امامزادههایش با قدمتی تاریخی نشان از دینمداری و تمدن مردم خوب این خطه دارد، اما حال با تمام این ظرفیتها چه شده است که " وانشان" زانوی غم بغل کرده و روزگارش را با تنهایی خود به سر میکند.
مگر نمیشود این روستا همچون ابیانه و... منطقهای برای جذب گردشگر باشد، چرا نباید به این نگین انگشتری زیبای شهرستان گلپایگان رسیدگی شود و همیشه مرغ همسایه برایمان غاز باشد و فقط نگاهمان به ابیانهها باشد، مگر غیر از این است که وانشان برای ابیانه شدن چیزی کم ندارد الا توجه مسئولان.
بناها و آثار تاریخی این روستا زبان خاموش تاریخ کهن آن هستند که قطعا خواهند توانست گذشته تاریخی مردم این دیار را به روشنی به آیندگان نشان دهند.
در چند سال اخیر این روستا از بی مهریها سیلی زیاد خورده است. شکسته شدن دیواره حسینیه امامزاده ابوالفتوح، قطع درخت توت 150 ساله، خراب شدن سقف حسینیه امامزاده ابوالفتوح و ... به یک طرف، مهاجرت برخی ساکنین روستا به خصوص جوانان به دلیل مشکلات کشاورزی و دامداری و نبود فرصتهای شغلی با توجه به ظرفیتهای خوب گردشگری، تخریب بافت سنتی روستا و ساختن خانههای نوساز از طرف دیگر، وانشان این روستای بی زبان را مورد هجوم خود قرار داده است.
اما از همه اینها که بگذریم به ارگ جدید این روستا یا همان شهرک سینمایی سریال مولانا جلال الدین بلخی میرسیم. بیش از یک سال پیش یک تیم فیلم سازی وارد این روستا شدند و محوطهای را برای ساخت شهرک سینمایی خود انتخاب کردند که زمان کودکی مولانا در آن فیلم برداری شود.
این گروه فیلم سازی شروع به ساخت لوکیشینهای خود در قالب ارگ و قلعههایی کرد و پر واضح بود که تنها برای فیلم برداری و مهیا کردن شهرک سینمایی خود دست به این کار زدند و قصد ایجاد یک محیط گردشگری را برای روستا نداشتند و نیز برحسب نیاز کاری خود این شهرک سینمایی را با وجود زیبایی فراوان، خیلی محکم نساختند و قطعا نمیتوان به آنان نیز خورده گرفت، اما موضوع مهم آنجایی خودنمایی میکند که چرا میراث فرهنگی شهرستان گلپایگان در راستای مقاوم و بهینه سازی آن اقدامی نکرده است و حال که عدهای این بنای زیبا و وسیع را ایجاد کردهاند نباید آن را با اندک بودجهای حفظ کرد و درد آورتر از همه این است که خود مردم هم دلسوز این گونه آثار نیستند.
هر رهگذری وقتی از این منطقه عبور میکند و میشنود یکی از شهرکهای سینمایی سریال " مولانا" در این روستا است قطعا به آن سری خواهد زد، اما آنچه را که در این روستا میبیند با صحنههای سریال هم خوانی ندارد، نمیدانیم درب و پنجرههای این قلعه توسط چه کس و یا کسانی کنده شده است که اگر نظارت میراث فرهنگی شهرستان بر آن وجود داشت قطعاً کسی به خود جرات تعرض به این مجموعه زیبا را نمیداد و از طرفی مسافرانی که وارد این روستا شده و از این مجموعه دیدن کردهاند با نا مهربانی تمام اسم خود را بر پیکره این قلعه بی پناه نوشتهاند، اما اینها تنها یک طرف قصه پر غصه وانشان است، سمت دیگر ماجرا همان سستی بنای این قلعه است که شاید در آینده دردسرساز شود.
بازدیدکنندگان به راحتی و بدون داشتن هیچ نظارتی میتوانند وارد این شهرک سینمایی (ارگ جدید) شوند و از آن بازدید کنند، این در حالی است که سستی این بنا احتمال هرگونه خطری را در ذهن جا میدهد. اگر به طبقات فوقانی این بنا برویم لرزش کف آن را به خوبی حس خواهیم کرد که ترس ریزش و خالی شدن زیر پا را در دل جا میدهد، حال اگر در این بنا برای فردی حادثهای رخ دهد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ آیا به جا نیست که میراث فرهنگی شهرستان با حمایتهای فرمانداری دست به کار شود و فکری به حال این بنای بی سرپناه کند.
شهرک سینمایی سریال "مولانا" که نام ارگ جدید روستای تاریخی وانشان را به خود گرفته است به درد بد فراموشی و بی توجهی دچار شده است؛ لطفا وانشان این روستای مظلوم را دریابید.
گزارش از: فاطمه عبدلی خبرنگار ایسنا در گلپایگان
لینک خبر درایسنا
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در گلپایگان، وانشان از آن دسته روستاهایی است که اگرچه نام "روستا" را با خود به یدک میکشد، اما وقتی پا به درون آن میگذاریم، میبینیم خود به تنهایی یک دنیا است.
اگر خواهان زیارت باشیم و یا عاشق طبیعت و یا اینکه بخواهیم در تاریخ سیر کنیم با ورود به این روستا خواهیم دید که به چه زیبایی تمام اینها را در دل خود جای داده است.
کوچه باغهای زیبا و دل فریب آن خواسته یا ناخواسته دل هر رهگذری را میرباید و امامزادههایش با قدمتی تاریخی نشان از دینمداری و تمدن مردم خوب این خطه دارد، اما حال با تمام این ظرفیتها چه شده است که " وانشان" زانوی غم بغل کرده و روزگارش را با تنهایی خود به سر میکند.
مگر نمیشود این روستا همچون ابیانه و... منطقهای برای جذب گردشگر باشد، چرا نباید به این نگین انگشتری زیبای شهرستان گلپایگان رسیدگی شود و همیشه مرغ همسایه برایمان غاز باشد و فقط نگاهمان به ابیانهها باشد، مگر غیر از این است که وانشان برای ابیانه شدن چیزی کم ندارد الا توجه مسئولان.
بناها و آثار تاریخی این روستا زبان خاموش تاریخ کهن آن هستند که قطعا خواهند توانست گذشته تاریخی مردم این دیار را به روشنی به آیندگان نشان دهند.
در چند سال اخیر این روستا از بی مهریها سیلی زیاد خورده است. شکسته شدن دیواره حسینیه امامزاده ابوالفتوح، قطع درخت توت 150 ساله، خراب شدن سقف حسینیه امامزاده ابوالفتوح و ... به یک طرف، مهاجرت برخی ساکنین روستا به خصوص جوانان به دلیل مشکلات کشاورزی و دامداری و نبود فرصتهای شغلی با توجه به ظرفیتهای خوب گردشگری، تخریب بافت سنتی روستا و ساختن خانههای نوساز از طرف دیگر، وانشان این روستای بی زبان را مورد هجوم خود قرار داده است.
اما از همه اینها که بگذریم به ارگ جدید این روستا یا همان شهرک سینمایی سریال مولانا جلال الدین بلخی میرسیم. بیش از یک سال پیش یک تیم فیلم سازی وارد این روستا شدند و محوطهای را برای ساخت شهرک سینمایی خود انتخاب کردند که زمان کودکی مولانا در آن فیلم برداری شود.
این گروه فیلم سازی شروع به ساخت لوکیشینهای خود در قالب ارگ و قلعههایی کرد و پر واضح بود که تنها برای فیلم برداری و مهیا کردن شهرک سینمایی خود دست به این کار زدند و قصد ایجاد یک محیط گردشگری را برای روستا نداشتند و نیز برحسب نیاز کاری خود این شهرک سینمایی را با وجود زیبایی فراوان، خیلی محکم نساختند و قطعا نمیتوان به آنان نیز خورده گرفت، اما موضوع مهم آنجایی خودنمایی میکند که چرا میراث فرهنگی شهرستان گلپایگان در راستای مقاوم و بهینه سازی آن اقدامی نکرده است و حال که عدهای این بنای زیبا و وسیع را ایجاد کردهاند نباید آن را با اندک بودجهای حفظ کرد و درد آورتر از همه این است که خود مردم هم دلسوز این گونه آثار نیستند.
هر رهگذری وقتی از این منطقه عبور میکند و میشنود یکی از شهرکهای سینمایی سریال " مولانا" در این روستا است قطعا به آن سری خواهد زد، اما آنچه را که در این روستا میبیند با صحنههای سریال هم خوانی ندارد، نمیدانیم درب و پنجرههای این قلعه توسط چه کس و یا کسانی کنده شده است که اگر نظارت میراث فرهنگی شهرستان بر آن وجود داشت قطعاً کسی به خود جرات تعرض به این مجموعه زیبا را نمیداد و از طرفی مسافرانی که وارد این روستا شده و از این مجموعه دیدن کردهاند با نا مهربانی تمام اسم خود را بر پیکره این قلعه بی پناه نوشتهاند، اما اینها تنها یک طرف قصه پر غصه وانشان است، سمت دیگر ماجرا همان سستی بنای این قلعه است که شاید در آینده دردسرساز شود.
بازدیدکنندگان به راحتی و بدون داشتن هیچ نظارتی میتوانند وارد این شهرک سینمایی (ارگ جدید) شوند و از آن بازدید کنند، این در حالی است که سستی این بنا احتمال هرگونه خطری را در ذهن جا میدهد. اگر به طبقات فوقانی این بنا برویم لرزش کف آن را به خوبی حس خواهیم کرد که ترس ریزش و خالی شدن زیر پا را در دل جا میدهد، حال اگر در این بنا برای فردی حادثهای رخ دهد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ آیا به جا نیست که میراث فرهنگی شهرستان با حمایتهای فرمانداری دست به کار شود و فکری به حال این بنای بی سرپناه کند.
شهرک سینمایی سریال "مولانا" که نام ارگ جدید روستای تاریخی وانشان را به خود گرفته است به درد بد فراموشی و بی توجهی دچار شده است؛ لطفا وانشان این روستای مظلوم را دریابید.
گزارش از: فاطمه عبدلی خبرنگار ایسنا در گلپایگان
لینک خبر درایسنا